شهید عباسعلی نوروزی درسال ۱۳۴۸ هجری شمسی در روستای هندوکلای آمل در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود و به سبب علاقه وافر والدین به اهل بیت(ع) و به عشق سقای دشت کربلا نامش را عباس علی نامیدند؛ شهید بزرگوار از هوش خوبی برخوردار بود و علاقه فراوانی به درس خواندن داشت اما به دلیل مشکلات مادی و معشیتی خانواده نتوانست به تحصیل ادامه دهد به ناچار برای کمک به خانواده بعد از اتمام دوره ابتدایی در کوره آجر پزی که یک کار سخت و طاقت فرسا بوده مشغول به کار شد.
وی با آغاز جنگ تحمیلی عشق یاری حق و مهر در بر گرفتن حرم مولایش سیدالشهدا (ع) وابوالفضل(ع) آرامش و قرار را از اوگرفت و با آنکه سن کمی داشت چندین بار جهت اعزام به جبهه به بسیج آمل مراجعه کرد و هربار با جواب منفی مسئولین به خاطر کمی سنش روبرو می شد که با دست کاری سن خود در شناسنامه به آرزویش که همانا اعزام به جبهه جنگ حق علیه باطل بود رسید.
شهید نوروزی بار اول در سال ۱۳۶۴ به منطقه عملیاتی کردستان و سپس در سال ۱۳۶۵ به منطقه عملیاتی جنوب به عنوان بسیجی داوطلب اعزام شد که جمعاٌ به مدت
۸ماه در جبهه حضور فعال داشت.
وی که دیگر تاب و توان ماندن در پشت جبهه را نداشت لذا دیگر بار جهت اعزام به جبهه بعنوان پاسدار مشمول جذب سپاه شد و با فراگیری آموزش های لازم برای انجام عملیات روانه منطقه عملیایتی جنوب( شلمچه ) شد و در عملیات کربلای ۴ شرکت کرد.
شهید عباسعلی نوروزی پس از ماه ها حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل که شیر روز و زاهد شب بود، هنگام عملیات کربلای ۸ در تاریخ ۱۹/۱/۱۳۶۶ به فیض عظیم شهادت نایل آمد.
۴۴
وصیت نامه پاسدار شهید عباسعلی نوروزی
بِسمِ الله الرَحْمن اِلْرحیم
بسم رب الشهدا والصدیقین
اینجانب عباس علی نوروزی فرزند حاجی قربان با توجه به شناختی که نسبت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی داشته آگاهانه و با انتخاب این مسیر که از بین رفتنی نیست با شروع جنگ تحمیلی و حمله وحشیانه ی متجاوز صدامی به میهن اسلامی بر حسب وظیفه دو بار ؛ یک بار سال ۱۳۶۴ به مدت ۵ ماه در کردستان در سال ۱۳۶۵ به مدت ۳ ماه در جبهه جنوب به عنوان بسیجی داوطلب به جبهه اعزام شدم و بعد از اتمام مراحل داوطلبی و مراجعت به منزل نتوانستم در خانه بمانم و با توجه به اینکه خدمت مقدس سربازی ام شروع نشده بود به عنوان پاسدار مشمول ثبت نام نموده تا اینکه لطف خدا شامل حال اینجانب شده و توانستم در جبهه جنوب مشغول خدمت شوم و اگر خدا خواست و شهادت نصیبم شد آرزویم نیز همین است چند مطلبی را به عنوان وصیت نامه می نویسم اما وصیتی دارم با پدر گرامی و مادر مهربانم اگر چه شما احتیاج به توصیه ندارید چرا که عامل آشنایی و عشق من به اسلام شما بودید بدانید که باید برای یاری دین حق باید از خود گذشت اگر چه نتوانستم جبران زحمات شما را بنمایم امیدوارم مرا حلال نمایید می دانم داغ جوان مشکل است اما چه کنیم که اسلام بالاتر از این مسایل است مبادا بعد از شهادت من ناراحتی به خود راه دهید هر وقت به یاد من افتادید به یاد سرور آزادگان و علی اکبر امام حسین(ع) گریه کنید و اما برادر بزرگوارم از تو می خواهم که مواظب پدر و مادر بوده و در تربیت فرزندانت بخصوص برادر کوچکمان علی اکبر آن طوری که اسلام می خواهد کوشا بوده و از خواهرانم می خواهم که در حفظ حجاب خود کوشا باشند و در آخر از همه بستگان و دوستان حلالیت می طلبم همیشه در نماز هایتان دعا به جان امام و رزمندگان اسلام یادتان نرود.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
والسلام
عباس علی نوروزی
منبع : روابط عمومی شهرداری دابودشت